شخصیت های کالاف دیوتی یکی از قابل توجهترین آیتمهای این بازی هستند که تنوع زیادی دارند! اکتیویژن در طی این سالها، طیف گستردهای از انواع کاراکترها را وارد بازار کرده است که هرکدام داستانها و رازهای خود را دارند. اگر میخواهید درمورد رازهای شخصیت کالاف دیوتی مطالعه کنید ما در ایران موجو علاوه بر خرید سی پی به معرفی بخش های مختلف این بازی پرداختیم تا شما بدانید که چه داستانهایی در پس آنها نهفته است، ادامه این مطلب را از دست ندهید!
محبوبترین شخصیت های کال آف دیوتی
- کاپیتان جان پرایس
- قهرمان گاز(Gaz)
بدون شک یکی از محبوبترین شخصیت های بازی کالاف دیوتی، کاپیتان پرایس است چراکه نام او بسیار دیده میشود و این شخصیت بهعنوان یکی از شخصیت های کالاف دیوتی موبایل مدرن وارفار 2 آن هم حضور دارد و این شخصیت کالاف دیوتی با شخصیتی که از خود نمایش میدهد و به واسطه تجربهای که دارد اعتماد تمام افراد را به خود جلب میکند. معروفترین دیالوگ او این جمله است که میگوید:حقیقت، اولین قربانی جنگ است.
زندگینامه کاپیتان جان پرایس
جان پرایس با خدمت در هنگ ۲۲ سرویس هوایی ویژه بریتانیا (SAS)، بیشتر دوران حرفهای خود را صرف مبارزه در سایهها کرده است. او تاکنون سابقهی گلوله خوردن، اسیر و رها شدن، منفجر شدن، حبس شدن و شکنجه شدن را داشته است. پرایس یک کهنه سرباز در عملیات نظامی است که تقریبا در هر گوشه از جهان که مستعد درگیری بوده حضور پیدا کرده و خود را با اقدامات شجاعانه متمایز کرده است. دستاوردهای او به تاریخ این هنگ افزوده است.
پرایس در ۱۶ سالگی به پیادهنظام پیوست و ۱۸ سال در ارتش بریتانیا خدمت کرد. او یکی از جوانترین افرادی بوده که تا به حال از آکادمی نظامی سلطنتی به عنوان افسر فارغالتحصیل شده است. او گزینش تکاوران سرویس ویژه را تکمیل کرد و به عضو «نشاندار» SAS تبدیل شد، و شایستگی خود را در عملیاتهای مخفیانه بیشماری در خاورمیانه به اثبات رسانده است. پرایس که در سال ۲۰۱۱ به مقام کاپیتانی ارتقا پیدا کرد، با نشان «براووی شش» مسئول یک واحد بسیار موثر شد که وظایفی شامل مبارزه با هواپیماربایی تروریستی، نبردهای نزدیک، تکنیکهای تکتیراندازی و نجات گروگان را بر عهده داشت. او به طور غیررسمی مأموریت داشت تا اهدافی با ارزش بالا را اسیر کند یا بکشد.
کاپیتان پرایس با غریزهی عجیب و غریب و عزم تسخیرناپذیر، یک ردیاب جنگی بینظیر است. او یک متخصص جستجو و ضربت نخبه است که در طیف وسیعی از قابلیتهای میدانی و تاکتیکی مهارت دارد. کاپیتان پرایس با مهارت در توسعه و حفظ پیوند با جنگجویان خارجی در سراسر جهان، با آژانسهای اطلاعاتی غربی همکاری میکند. اسکادران ضد-تروریسم او آماده است تا با آمادگی فوری در هر نقطه از اروپا بسیج شود.
پرایس معتقد است که وظیفه هر سرباز این است که برای خیر بزرگتر بجنگد. به گفتهی او «قوانین درگیری تغییر نمیکند، اما توجیه آنها تغییر میکند.» پرایس همیشه برای آنچه درست است میجنگد، اما او میداند آنچه درست است همیشه آن چیزی نیست که شما برای آن میجنگید. جان پرایس گاهی غیرقابل پیشبینی و مهارنشدنی میشود و یک قانون طلایی برای خودش دارد: «ما کثیف میشویم و دنیا پاک میماند».
او اگرچه یک افسر است اما همیشه ترجیح داده است که با یک جنگجو بماند. جان اغلب به استخدامشدگان جدید میگوید: «تمام چیزی که برای تغییر مسیر تاریخ لازم است… اراده یک مرد یا زن مجرد است.»
پرایس نیز به مانند گروهبان گریک، به نظر میرسد از محدود شدن توسط قوانین یا رویهها متنفر است و گاهی اوقات به تنهایی دست به اقدامات شدید میزند که اغلب بر خلاف دستورات است.
این شخصیت کالاف عضوی از نیروهای ویژه بریتانیا است که رهبری تیم براوو و گروه ضربت 141 را هم برعهده دارد و یکی دیگر از شخصیت های معروف کالاف دیوتی به نام کاپیتان مک هم در جوخه براوو حضور دارد. کاپیتان ماموریت این تیم را از تنگه برینگ به سمت روسیه و در پایان بازی به آذربایجان پیش میبرد. در زمینه نظامی، او با هم تیمی خود مک تاویش شباهت زیادی دارد و در طول داستان بازی این ماموریتها، پرایس به یک کاراکتر مطمئن، پرشکوه و زیرک تبدیل میشود
برای دسترسی به این شخصیت باید با پرداخت تقریبا 20 CP آن را از درون جعبه خود بیرون بیاورید. نقطه قوت این شخصیت کالاف در برخوردهای نزدیک است و گاز هنگام مرگ بیهوش میشود، درنتیجه در این حین درد زیادی احساس نمیکند.
زندگینامه Gaz
Gaz به همراه چند تن از دوستان خود میخواهند که وارد یک کشتی بار بشوند تا بستهای را بیابند. باوجود مقاومتهای فراوان، آنها بسته را پیدا میکنند و درمییابند که آن یک محموله است. به همین دلیل، آنها شروع به تخلیه کشتی میکنند. کمی بعد میگها به کشتی حمله میکنند و در همان حین که کشتی همراه با لوازم داخلش درحال غرق شدن بود، این افراد خود را به هلیکوپتر میرسانند.
شخصی به نام نیکولای، اطلاعات مربوط به بسته را فاش کرده بود و به همین دلیل، آنها اقدام به یافتن این شخص میکنند و این افراد به یک دهکده کنترل شده توسط فراملیگرایان میروند و یک خانه امن در آنجا پیدا میکنند. آنها وارد خانه شده، ویکتور و ساشا را کشته و نیکولای را نجات میدهند. سپس، با هلیکوپتر فرار میکنند و خود را به آلمان میرسانند.